سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سکوی پرواز

پیکی پیکی

یک روز وقتی مادر وپدرم همراه خواهرم برای خرید بیرون می رفتند مادرم به من گفت :وقتی برگردم خودم در را باز می کنم .چند ساعت بعد که زنگ خانه را زدند تعجب کردم .وقتی جواب دادم مادرم گفت در را باز کن .در را که باز کردم دیدم یک گربه سیاه وسفید دنبال مادر وخواهرم به داخل خانه امد.اقا گربه به خاطر بوی سوسیسهایی که مادرم خریده بود دنبال انها امده بود .اسم اقا گربه را پیکی پیکی گذاشتم ومدتی توی حیاط خانه ما زندگی کرد.این هم عکس  اقا گربه

پیکی پیکی