سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سکوی پرواز

آقا خرسه

یک روز قبل از ماه مبارک رمضان صبح وقتیکه داشتم خاطر خوردن صبحانه دستم را که کثیف شده بود می شستم و مادرم مشغول تماشای تلویز یون بود که ناگهان خواهر کوچکم عاطفه فریاد زد:( اقا خرسه اقا خرسه !)

پیش او در بالکن رفتیم ومتوجه شدیم منظور عاطفه یک گربه بزرگ بوده است . اخه اون گربه اندازه ی یک سگ کوچک بود و کاملا سیاه .عکس ان را در پایین می گذارم

اقا خرسه